انقدر حالم خوبه و این روزا دارن زود میگذرن که واقعا میترسم. به هرحال من که نمیتونم واسه همیشه تهران بمونم. دیر یا زود باید برگردم و بعدش فقط دلتنگیه و دلتنگی و دلتنگی. خونه خودمم که معلوم نیست کی آماده شه که بیای پیشم. اصلا اگه دانشگاها باز شن و کلا نتونی بیای چی؟! این چیزا اعصابمو بهم میریزن. ترجیح میدم بذارم موقعی که واقعا لازم بود بهشون فکر کنم. الان ترجیح میدم همینجا جلوی کولر بشینم و خوابیدنتو نگاه کنم و با شجاعت بگم خوشحال ترین دختر دنیام.ترجیح میدم منبع
درباره این سایت